مدیا
آنسوی لطافت های زنانه
اندرباب تحقق تراژدی حاصل ازمحوتماشای آنچیزشدن،شدنی وکدوی منجی رانادیده گرفته،نادیده گرفتنی*
سمردرست بود،نادرست نیزبود
توتادرست ندانی سمرمکن باور
(حکیم آدم سنائی)
زن،نیمه ای تفکیک ناپذیرازجامعهی انسانیست واین بدان معنیست که عادلانه خواهدبوداگربه اندازهی مردان ازحقوق اجتماعی وسیاسی برخوردارباشد.بدون تردیدچنانچه درجوامع زن ستیززنجیرهای اسارتبار ازدست وپای زنان برداشته شود زن نیزشاعرخواهدشدوشگفتی های دلنشین بی پایانی راخواهدآفرید،شایدبه این دلیل باشدکه گفته میشود:
"اگرزنان خوشبخت ترباشند،خوشبختی مردان دوصدچندان خواهدشد"
ولی ازآنجاکه هیچ قاعده ای ازاستثناتهی نیست درپیوندبادشواریهای رفتارهای آدمیان نسبت به یکدیگربایدبتوان گزارهی
Love and hate are extremes
راازپرویزن خردگذرانیده به چیزکی منات اعتباردرقضاوت دست یافت.درچنین فضائی عدم طراوت لازم درشرح علمی موضوع وضعف اعتمادبه پدیده های تاریخی ماراناچارمیکندبه زلال چشمه سارافسانه هاروی بیاوریم که پیوسته ازدیربازموضوع آنهاخمیرمایهی بسیاری ازآثارهنری ازنقاشی وپیکرتراشی گرفته تانمایشنامه وسینماقرارگرفته ودریافت ِنتیجه رابرای جان تشنه ناک هنردوست امکان پذیرساخته.
ازین رودرهیچ اثرادبی به اندازهی تراژدی مدیاکه ریشه درعمق افسانه ای کهن دارد،
روان کینه توز،هوسباز،حسود،خودخواه،نفع طلب،سادیستیک،هیستریک زنی طوطئه باز،دروغگوبازبانی تلخ وزهربارِاسیردیوشهوت ونفرت
به تصویردرنیامده وعجیب است که این سجایا زمانی عملی میشوندکه نامبرده چنان محوتماشای آنچیزمیشودکه با تصور
"گفتی دوستت میدارم...قاعده دیگرشد"
کدورانمیبیندولی متاسفانه اینباربه جای اینکه خودبه هلاکت برسدآنچنان ستمی به عزیزان خودروامیداردکه تاریخ نمونهی آن رابه یاد نمی آورد
"آئتس"پسرخورشیدوپادشاه مقتدر"کلشید"وپدرمدیای جادوگرست.هنگامیکه دوتن ازخدایان باقوچ بالداری به کشورش پناه می آورندآنهاراپناه میدهدوآنهادرعوض قوچ بالداررابرای خدای خدایان قربانی میکنندوپشم ِ زرین ِآنرانیازخدای جنگ کرده به پدرمدیامیسپارند.پدرمدیاپوست زرین رادرجنگلی به شاخهی چناری می آویزدواژدهائی رابرآن میگماردوآنرانماداقتدارکشورخودمیکند.
ازطرف دیگرپادشاه پیروناتوان سرزمین "یولکوس" به علت ِکهولت کشورخودرابه برادرش میسپاردتابعدازآنکه پسرش "جیسن" بزرگ شدعموسلطنت رابه "جیسن" واگذارد.جیسن برای تربیت به سانتورها(موجوداتی که نیم بدنشان اسب ونیم دیگرانسان است)سپرده میشود.سانتورها به اوطبابت می آموزندوچون به بزرگی میرسدبرای پس گرفتن شاهی نزدعمومیآیدولی عموواگذاری سلطنت رابه آوردن پشم ِ زرین مشروط میکندوبدینسان "جیسن" عازم سرزمین "مدیا"میشود.
پدر"مدیا"هرباربرای رفع مشکلات خودجیسن رابه ماموریتی میفرستدولی هربارازدادن پشم زرین به جیسن خودداری میکند.مدیابادیدن جیسن بدودل میبازدوباافشای رازهای سلطنتی پدروبرادرخویش رامیکشدوباجیسنی که صاحب پشم زرین شده میگریزد.
"مدیای"هوسبازدرین مدت از"جیسن" صاحب دوکودک شده است."جیسن"باآوردن پشم زرین به سلطنت میرسدوپس ازدهسال به دنبال شرارتهای "مدیا"ازوی روی برمیگیردوبا "گلوسه" دخترپادشاه "کرنت" نامزدمیشودمدیاباریاکاری کارِتهیهی پیراهن عروسی گلوسه رابعهده میگیردوآنرا به سمومی می آلایدکه گلوسه به محض پوشیدن آن آتش میگیردوباآتش گرفتن اوقصرآتش میگیردوپدرگلوسه هم بدین ترتیب میمیرد
جیسن برای کشف علت آتش سوزی به سرعت خودرابه مدیامیرساندواوراخنده برلب بربام خانه سواربرگردونه ای میبیند.
جیسن میگوید:
"پلیدترازتودردنیاهست؟"
مدیامیگوید:
"گفتی دوستت میدارم...قاعده دیگرشد؟"
جیسن میگوید:
"هرگزبه تونگفتم دوستت میدارم که دوست داشتنی نیستی چگونه میتوانستم به کسی چون توکه دست به خون پدروبرادرآغشته داشت باآنهمه بدی که توداری اعتباربدهم؟"
مدیامیگوید:
"انتقام هنوزبه اتمام نرسیده سرپوش ازسبدی که درمقابل داری برگیر"
وچون جیسن سرپوش ازسبدبرگرفت کودکان خویش راکشته یافت،جهان به راه خودمیرفت وابرهاکلاف کلاف درهم میپیچیدند،آسمان ِبغض کرده
آبستن بارش بود،جیسن درمقابل اجساددرهم دریدهی کودکان خویش به زانودرآمده بود،گردونهی حامل مدیادرآسمان میرفت اوقهقههی موحش چندش آوری سرداده بودکه زیرآسمان ابرآلودانعکاس میافت،مدیادورمیشدتا همهی رذالتهاوبدی هایش رابرای برپایداری جهنم های سوزانی درتن همهی عجوزه های
"آنچیزدیده ولی کدوراندیده "*به ودیعه بگذارد.
*=به لینک ازاوراق زرنگارکتابهاپست مولوی رجوع کنید
_درلینک فیروزه میخوانید:آنالیزکامنت یک تاشخص به نام قرشمال یالقوزآبادی(بخش اول ودوم)
_درلینک خورشیدمیبینید:آنچه که باتوجه به پست قبل خورشید بایددیده میشددیده شدنی
_درلینک ماهتاب میبینید:برای ستاره
_درلینک مینیمالنویسی میخوانید:امکان درک حقیقت بوسیلهی نادان
_درلینک ازاوراق زرنگارکتابها میخوانید:مسیح بازه مصلوب
_درلینک پشوتن میخوانید:بازهم مسیح اسماعیلی
_درلینک دقیقه نودمیخوانید:آذر
_به زودی درلینک دوست عزیزم گل ارغوان قسمت سوم"آفتابه"وصدالبته تصنیفهای بسیارشیرینی از"ناصرمازندرانی"درموردآنچیزرادیدن وکدوراندیدن خواهید خواند.
متاسفانه درشرایطی نیستم که بتوانم نظرات شمارامثل همیشه جواب بدهم