خیزران

آنکه گفت آری و آن که گفت نه

خیزران

آنکه گفت آری و آن که گفت نه

رویاواره‌ی ازدواج ِجادوئی ِ"مِهر‌ومِهریانه"

hdgf 

رویاواره‌ی ازدواج ِجادوئی ِ"مِهرومِهریانه"

انگاردرخواب،درکتابی،میخواندم که پدربزرگی برای نوه اش که دخترجوانی بود،درد ِدل میکرد:

"درجامعه‌ی اَجَق وَجَق ِما،بین ِمردم ِشِندره پندره اش رسم بودکه بایک(زن_کلفت)ازدواج کنیم ویک(بانو_معشوقه)رابپرستیم که بدبختانه این معشوقه هم تخیلی بود،چه بگویم!من ازپیچ وخم ِکژراهه های ارتباط زناشوئی نتوانستم عبورکنم،پسربچه ماندم!"

وقتی جامعه به زندگی عقلی،عاطفی،جسمی وجنسی زنانش بهاندادوباگوهر ِتابناک ِزنانگی نه تنهاالفتی نداشت،بلکه باآن به ستیزبرخاست ودربندش کشیدوپیوسته نادیده اش انگاشت،بایدزن، کمرِهمت ببنددوپاپیش بگذاردتا:

"جامعه ومردان ِآن راباروح زنانه‌ی خود(آنیما=Anima)آشتی دهدوزنان راهم که مومیائی تصاویری عقیم اززنانگی ِمقدس ِلطیف ِله شده اندباروح ِمردانه‌ی خویش(آنیموس=Animus)آشناسازند،حتی اگرتحقق چنین امرِمهمی مُهرناامیدی ِازلی خورده باشد"*

چراکه دریک جهان ِمردسالارتنهازنان دردام ِنکبت وبند ِادباروتباهی گرفتارنیستندبلکه مردان هم تبعیدی های نگون بخت ِورطه های موحِش ودَهشتناک ِبیگانگی وتنهائی وتباهیند.هرگاه زن درجامعه ای باچنین ناهنجاری غیرقابل تحملی روبروشدکه مردان وزنان آن ومهمترازآنهاروح ِ"نرینه ومادینه"(مِهرومِهریانه)جزعدم توانائی ِمحتوم دروصال بایکدیگردرستیزبودندوازهمدیگرفاصله گرفتندودردور ِباطلی ازسُلطه جوئی گرفتارآمدندبرای گذرازعرصه‌ی تلخ تنهائی بایدنرمَک نرمک قدم به میدان بگذارد.اینجادیگرسخن ازسکوت ویکنواختی کسالت بار ِبهشت نیست که زن به سودای وسوسه کاری شیطانی جان گرفته باشد،این بارشعله های سرکش ِآتش خانمان برانداز ِجنگ ِجهنم ِزمینی واضطراب وایهام وابهام وتلواسه‌ی درد ِودل دونیمی مدام ِ بیهودگی درعرصه‌ی مناسبات اجتماعی ِزن ومرداست که بایدبه تدبیردُردانه‌ی زنانگی خاموش گردد.این بارزن بایدبه قصد ِنجات،به شکل مُنجی ومرشدِرهائی بخش ِ فرزانه‌ی فضیلت مندی پابه راه بگذارد.چاره نیست،این تنهاراهیست که زنان بایددرپیش گیرندتاهم به جایگاه ومسندوالاوواقعی ودرخور ِشان ِ خودتکیه بزنندوهم مردان راازدام ِ "یوزپلنگ" ِسلطه جوئیشان نجات بدهند.

"...کشتی بانان ِحکیم میدانندکه چون موج های بلابرخیزندوخیزابهای نفرت وخشم بِجُنبند،جُنیدنی،خواندن ِ وردودعاوعملیات جادوجَنبل سودی نمی بَخشدبایدارواح شریری راکه درهیات کشتی بانان،برانگیزاننده‌ی طوفاننددربندکردوگرنه کشتی نوح هم ازمَهلکه جان به درنخواهدبرد!..."

یادآوری:مطلب زیرنه تنهافهم ِآنیماوآنیموس راآسان میکندبلکه ازاولین حروف الف بای زبانی محسوب میشودکه درک ِروانشناسانه‌‌ی یکی ازبزرگترین رُمانهای جهان یعنی بوف کورِپدرادبیات نوین وطن صادق هدایت راامکان پذیرمیکند.

*=یکی ازمصطلحات روانشناسی "یونگ"(ارکی تایپ=Archetype)یا کهن الگواست که درفارسی صُوَرمثالی،صوراساطیری،صورازلی ونظایرآن رامعادل ِآن گرفته اند.آرکی تایپهایعنی الگوهائی که ازازل درروان ِبشروجودداشته وازهمان آغازگاه،رفتارهای اوراتحت نفوذوتسلط وکنترل ِخودقرارمیداده.منشاآنهاناخودآگاه ِجمعی ماست وقلمروآنهاغرایزاست.حضورمُکررِاین صُوَردرادبیات؛مذاهب،فولکلوروانواع هنرهادلیل ِحقانیت وجودی آنهاست.ازمهمترین آرکی تایپهاآنیماوآنیموس هستند.اگرچه این دومفهوم روانشناسانه دربسیاری ارآئین هاومذاهب قابل واکاویندولی مادراینجا،آن رادرآئین"تانترا"که یکی ازآئینهای مذهبی وفلسفی هنداست،بررسی میکنیم:

براساس آئین"تانترا"روح تامه‌ی بشری وجودکلی کامل ِواحدی"نرماده=Hermaphrodite" بوده که به دوجز"مذکر=مرد"و"مونث=زن"انشقاق یافته.این جدایش به شیوه ای صورت گرفته که درهریک تاثیرروان جزدیگرباقی مانده.درنتیجه مردمانده وروان زنانه‌ی درونش"آنیما"وزن وروان مردانه‌ی درونش که"آنیموس"نامیده میشود.به عبارتی میتوان گفت که بخشی ازوجودیک مرد،زن وبخشی ازوجودیک زن،مرداست.این بخشهای نامتقارن هرچندناخودآگاه است وآدمیان به آنهاآگاهی ندارندولی درحقیقت ازاوفرمان میبرندودربسیاری ازاعمال خودتحت سیطره‌ی اوهستند.گوئی همه‌ی رنج آدمی(زن ومرد=مهرومهریانه=مشی ومشیانه)ازتنهائی حاصل ازاین جدایش است.هرنیمه‌ی ناتمامی نیمه‌ی دیگروگم شده‌ی خودرامیابدتابایکی شدن ِباآن جاودانگی وصال حاصل آید.همه‌ی تلاشهای آدمی دانسته ونادانسته درجهت پایان دادن به این تنهائیست.براساس آئین"تانترا"برای نجات ازمصائب دنیوی بایدهرنیمه‌ی ناتمامی نیمه‌ی دیگرخودرابیابدتاکمال انسانی صورت پذیرد.ولی درعمل به دلایل  گوناگونی توفیق ِوصال برای همه حاصل نمی آیدوهمین عدم ِتوفیق است که شرنگ تلخ تنهائی محتوم رابه کام ِبشرریخته است:   

"...چگونه ناتمامی قلبم بزرگ شد

وهیچ نیمه یی این نیمه راتمام نکرد

چگونه ایستاده ودیدم:

زمین به زیردوپایم زتکیه گاه جدامیشود

وگرمی ِتن ِجفتم

به انتظار ِپوچ ِتنم ره نمیبرد..."

"وَهم سبز"

"پریشادخت شعرمدرن ایران فروغ فرخزاد"

***

*_درلینک فیروزه "بوف کور"رامیخوانید

*_درلینک کدو"آناتومی مالیخولیای مینا"رامیخوانید

*_درلینک ماهتاب "برای ستاره" را میبینید

*_درلینک دقیقه نود"خبرهای آخرهفته"رامیخوانید

*_درلینک پشوتن"شعردرسوگ نابغه‌ی بزرگ صادق هدایت"رامیخوانید

*_درلینک خورشید"آنیماوآنیموس"رامیبینید

*_درلینک مینیمالنویسی"من تاب نمی آورم پس هستم!"رامیخوانید

*_درلینک ازاوراق زرنگارکتابها"شارل بودلروتصویرآنیما"رامیخوانید

*_درلینک رازکرشمه های رقص قلم جولیای عزیز:

"خوش بینی"رامیخوانید.

***_خبرقابل توجه:قرارداریم اندک اندک لینک وبلاگ دوستان رابه برک خاصی ازبرگهای وبلاگ خیزران که نام مشخصی هم داشته باشدمنتقل کنیم بعلاوه لینک های هم جهت بابرگهای دیگرخیزران رابه برگهای مربوطه منتقل میکنیم مثلا لینکهای مرتبط با عکاسی رابه لینک ماهتاب منتقل میکنیم