شکوفه های معطرمضامین مشترک برتنه‌ی درخت تناورهنر

 

شکوفه های معطرمضامین مشترک برتنه‌ی درخت تناورهنر
پیوسته دردل وجان آدمیان ِاهل ِفکرونظراین خارخاربوده است که منشا اصلی مضامینی که اصحاب ِقلم ِملل ِمختلف به نظم یانثربه آنها پرداخته اندکجاست؟آیاتکراراین مضامین صرفا ًنتیجه‌ی تاثیرپذیری،تقلید ویاحتی سرقت ادبی است؟واگرچنین باشدیانباشدآیاارزش واعتبارآثارمتاخرنسبت به متقدم وبه عکس که به مضمون مشترکی پرداخته اند کمتراست
تی اس.الیوت شاعرومنتقدشهیرآمریکائی وسُراینده‌ی اثرسترک ِ"سرزمین سوخته" روزگاری گفته بود:"شاعرِبد تقلیدمیکندوشاعرِخوب میدزدد. "نامبرده دراین بیان ِموجزمعلوم میداردکه هیچ هنرمندی قادرنیست مبتکرِمضمون جدیدی باشدوکوشندگان این طریق سرانجام سرازگنجینه‌ی مضامین ِکهنه ترین متون ادبی مثل کتاب مقدس درمی آورند.بنابراین نه تنها تشابهات مضمونی درآثارهنری پدیده ای عادی تلقی میشودبلکه تاثیر پذیری وتقلیدنیزجای تعجب باقی نمیگذارد.اگرچه پژوهش های ادبی نشان داده است که دوهنرمند بدون هیچ آگاهی ازیکدیگربه مضمون مشترکی پرداخته اند.امروزه پذیرفته است که تکرارِمضامین ومفاهیم درآثارهنری پدیده ایست ازلی. به باوریونگ پدیده های ازلی که چون رشته ای نامرئی آدمیان را نسل اندرنسل بهم متصل میکنددروجدان هنرمندوجود دارد و هموآفرینش هنری راسبب میشود.و باز اگربه باوریونگ بپذیریم که هنرمندازراه وجدان ناخودآگاه ِهمگانی خویش به گذشته‌ی نژادی وازراه وجدان ناخودآگاه فردی به وقایع زندگی فردی خودمربوط میشودآنگاه میشودپذیرفت که به هنگامه‌ی تولد،آدمی چون لوح سپیدنانوشته ای پابه عرصه‌ی هستی نمیگذاردبلکه تحت تاثیرعواملی زاده میشودکه بن مایه های آنهارادرفرهنگ نژادی وی باید کاوش نمود.حال اگرانگیزه‌ی هنری دروجدان ناخودآگاه هنرمندان وجودداشته باشدباید پذیرفت که مضامین مشابه درآثارهنری مجامع مختلف تکرارگردد.به طریقی که هنرمندان تحت تاثیروبه تقلیدو یابدون آنها به مضامین مشابه وتکراری بپردازند.بی تردید به همین دلایل است که هرگونه اظهاربشری به قوم وملت ونژاد خاصی تعلق نداشته بلکه همگی جزلاینفک سرمایه‌ی بشری محسوب گردند.ناگفته روشن است که ارزش هنری آثاری که به مضامین مشترکی میپردازندبامعیارهای منتقدین معلوم میگرددکه درآن صورت میتوان یکی رابردیگری ترجیح داد.پانوشتهای زیرنشان میدهندکه چگونه هنرمندانی درزمانها ومکانهای متفاوتی به مضمون واحدی پرداخته اند.
دریونان باستان سوفوکلس درتراژدی*** خود از زبان فیلوکنتس میگوید:

 "نمیدانم چراخدایان دوست دارند که دغلهاوحیله گرهای قواد وبدکاره‌ی تزویرپیشه رانجات دهنددرحالیکه هرگزازاینکه جوانمردهاوخوبهارابه دست دیو ِشکنجه وپتیاره‌ی بدبختی وعفریت ِمرگ بسپارندغفلت نمی ورزند."
ابوطیب مصعبی که به دست نصرابن احمدکشته شدمینویسد:
"چراعمرطاووس ودُراج کوتاه

چراماروکرکس زید دردرازی؟
اگرنه همه کارِتوباژگونه

چراآنکه ناکس تر،اورانوازی؟"
حکیم طوس میسُراید:
چپ وراست هرسوبتابم همی

 سروپای ِگیتی نیابم همی
یکی بدکند نیک پیش آیدش

جهان بنده وبخت خوش آیدش!
دگرجزبه نیکی زمین نسپرد

همی ازنژندی فرو پژمرد! 

باباطاهرهمدانی گله داردکه:
اگردستم رسد برچرخ گردون

ازوپرسم که این چین است وآن چون
یکی را داده ای صدنازونعمت

یکی را قرص جوآغشته درخون
حافظ فرماید: 

جام می و خون دل هر یک به کسی دادند
در دایره ی قسمت اوضاع چنین باشد
درکارگلاب وگل حکم ازلی این بود
کاین شاهد بازاری وان پرده نشین باشد 

بازهم حافظ به دو صدشکوه فرماید:
فلک به مردم نادان دهدزمام امور
تواهل فضلی ودانش همین گناهت بس 

***هرودوت تراژدی رانتیجه‌ی حَسد ِخدایان میداندومیگوید:"خدایان انسانهای برگزیده وسرکش و داناوبیناراکه دربزرگی وقدرت ِروح با خودآنهاپهلومیزنندبه تحمل مصیبت محکوم میکنند."

***

*بازهم ازهمه‌ی عزیزانی که درهفته‌ی گذشته جویای حال واحوالم شده اندسپاسگزارم.همیشه ازهررابطه‌ی یک طرفه ای رنج برده ام چنین اظهاری شایدبتواندمیزان اشتیاق مرابرای گفتمگفت باشمانشان بدهد.

*=درلینک فیروزه آنالیزکامنت محمودک قرشمال یالقوزآبادی(4)رامیخوانید

*=درلینک خورشیدعمودداستان"آنکه آنچیزرادیدوکدوراندید"رامی بینید

*درلینک ماهتاب"برای ستاره"زمستان درخمراهست رامی بینید

*درلینک رازکرشمه های رقص قلم وبلاگ جولیا"بوسه"رامی خوانید

*=درلینک پشوتن "بازهم بیتا"رامی خوانید

*درلینک ازاوراق زرنگارکتابها"موعظه‌ی دوم"رامی خوانید

*=درلینک دقیقه‌ی نود"تبریک ِکریسمس ودوخبر"رامیخوانید

*=درلینک مینیمالنویسی"قدرشناسی ازصادق هدایت" رامی خوانید

*=درلینک جدید کدو"خواص کدو"رامی خوانید

*=خبراول درلینک گل ارغوان "قسمت سوم آفتابه "رامیخوانید

*=خبردوم درآینده تصنیف "مینا قِردارَه میناسرفِردارَه مینا"رازناصرمازندرانی درلینک گل ارغوان خواهید خواند