با احترام در مقابل مقام والای علمی وتندیس گران سنگ روح اساتید بزرگواری چون مولوی، امام محمد غزالی، ابو حفض سغدی، خاقانی، آناتول فرانس، گوستاوفلوبر، لردبایرن، گوته، فروزانفر، زرینکوب به ویژه دکتر جلال ستاری میایستم که ازتابش خورشید درخشان روشن بینی ودانش لایزالشان علیرغم همهی بی بضاعتیها و کاستیهایم بارقهای نور نصیب بردم به این امیدکه شاید اندکی فقط اندکی از تاریکی بی پایان نادانیم کاسته گردد بنابراین دراین ایام هراس از دانائی، دیارات را تقدیم آنهائی میکنم که مایلند دمی در مجاورنسیم خوش یاد آنها سر به دامن آسودگی نهند.
بدون تردید بسیاری از آثار هنری دنیا، جامهی نوئی بوده است که هنرمندان ِبزرگ برقامت ِبی بدیل ِداستانهای مثالی، اسطورهای و دینی و مذهبی دوختهاند. این کارهای سترک به گونهای صورت پذیرفته که نه تنها ماهیت آنها با خام دستی قلب نگردیده بلکه تاویل وتفسیرشان توانسته با زبانی ورای گویشهای معمول، معانی تازه و بدیعی به ذهن ِمخاطب متبادر کند.یک نظر اجمالی به آثاری چون تحفه الملوک ِامام محمد غزالی، ذم الهوی، تزیین الاسواق، رونق المجالس، داستان ِابن سقای ِخاقانی و داستان ِبلعم ِباعور مولوی برخی روایات ِکُردی، سرودهای از وحدت ِهندی، وبرصیصای عیسوی، طائیس ِآناتول فرانس، وسوسهی آنتوان قدیس ِگوستاو فلوبر، درامِ قابیل ِلرد بایرن، تراژدی شورانگیز فاوست ِگوته وبسیاری آثار دیگر و نهایتا شیخ ِصنعان ِعطار، همگی بر حدیث ِفتنه شدن ِپیر ِراه دان و زاهد ِسخت کار و فوطه پوشی اشارت دارند که پس از سالها تحمل رنج ِپرهیز و زهد و تقوا و نیک نامی به عشق ِخانمان سوز ِدلبر طنازی مبتلا میشوند و دین ودل از کف میدهند، ترک ِعمل ِصالح میکنند و به بزم عیش ونوش مینشینند و سر ِآن دارند که قیل وقال مدرسه رها و دمی هم به خدمت ِمعشوق و می سرافراز گردند.
نا گفته پیداست که بنابه تنوع ِسلیقه و نحوهی نگرش ِهنرمندان به جهان در پایان ِداستان، نتیجهی همهی آثار یکی نباشد مثلا در برخی پیر زاهد توبه میکند وبا عنایات ِذات ِلایزال بخشوده میشود و طریق قدیم در پیش میگیرد و یا در گونهای دیگر شیخ ِعابد به وصال میرسد ویا پیر با وسوسه نفس ِگمراه کارش از نام به ننگ میگردد و یا با توبهی شیخ، معشوق دگرگونه شده راه شیخ پیش مییرد وحتی برای نیل ِبه مقصود جان به جانان میسپارد.ولی آنچه مسلم است در تمامی موارد پیر ِعابد و زاهد به مجلس فسق و فجور درمی آید.
برجسته ترین شکل ِایرانی این نوع ادبی داستان ِشیخ ِصنعان ودختر ترساست که عطار در منطق الطیر با نگاهی عارفانه بدان پرداخته است. دراین اثر ِآبرومند ِادبی ِمنظوم صرفنظر از رازهای سر به مهرِ عرفانی ِآن، به ظاهر شیخ راه رفتهی زاهد و پشمینهپوش ملامتی ِصاحب کرامات و مقامات با چهار صد مرید چندین شب خواب میبیند که در روم بتی را ستایش میکند پس به روم میرود و در آنجا ترسا زادهای روحانی صفت ِرخشندهتر از آفتاب بر سپهر حُسن در برج ِجمال میبیند و بدو دل میسپارد و در راه ِتحقق ِعشق او خرقه و قرآن میسوزاند جامهی مغان میپوشد و زنار میبندد، می مینوشد و خوک میچراند سپس در اثر دعای مریدان و شفاعت ِرسول خدا به خود میآید توبه کرده ترک یار میکند واین بار یار است که به دنبال شیخ ره ِبیابان در پیش میگیرد اسلام میآورد و به خواست خویش و رخصت شیخ برای نیل به رستگاری جان میسپارد!
حال صرفنظر از ارزش ِهنری و بار ِفلسفی و رموز ِعرفانی این آثار باید دید دست مایهی مادی و اجتماعی در آثار ایرانی این نوع ادبی از کجا فراهم و سرچشمه گرفته است؟ طبیعی است که اگر ازمنشا وجودی داستانهای مثالی که در خارج از ایران موجب آفرینش آثار بیگانهی نظیر شده چشم بپوشیم لااقل درزبان فارسی میتوان با رجوع به آرا و عقاید ادب دانان و ادب شناسان به منشا پیدائی داستان مثالی آن در آثارایرانی به عنوان نمونه منطق الطیر پی برد و نشان داد که زمینهی مادی مسئله چگونه فراهم گردیده که یکباره باروی ستبرِترس ازاژدهای سهمناک ِحاکمیت ِتعبد ِاجباری و زور و قلدری و چماق کشی و حدزنی و حلقوم بُری فرو ریخته و امکان شیفته و فتنه شدن مسلمانی پارسا و پرهیزگار را به دختری نصرانی پیش آورده؟ اگرچه خاکستر نشینی و سر در ره عشق نهادن رسم میمون و دیرین عشاق در تمامی دنیاست!
باری دیرها یا دیارات ِترسایان عموماً در مواضع ِمُنزه و بردامنهی کوهها و کنار رودخانهها و چشمههای شیرین و گوارا بنا میشده. درون آنها کتابخانه و اتاقهای متعدد برای راهبان و انبار غذا و مشروبات و مطبخ میساختند به علاوه بر دیوار دیارات تصاویر و نقوش رنگین زیبا منقوش میبوده و در فضای آنها اصوات دل انگیز و نغمات سرودهای روحانی مترنم بوده است.در این اماکن بود که آوازهای روحبخش دل انگیز و خوانش ِترانههای جان بخش و نوای الحان ِسحرآمیز ِموسیقی و گشاده روئی دخترکان و زنان دیر نشین و زیبائی دین و دل از کف برِ ترسا بچگان برای مردم ِبدبختی که بر اثرِ فشارِ تنگنای قوانین خارج از طاقت ِبشر و در جهنمِ محرومیتهای جنسی با طبع ِهوس باز از همهی این امور ممنوع بودند آنچنان موثر میافتاد که چون شناگران ماهری که به دریا رسیده باشند دل و دین و ایمان به باد میدادند.و خود را در بهشتی میدیدند که وعدهی آن را در دنیای دیگری به بعضی ازآنها داده بودند.طبیعتاً در عهد ِجنگهای صلیبی که افزایش و گسترش مناسبات ِمسلمانان و مسیحیان فراهم گردید امکان شیفته شدن مسلمانانی پارسا و پرهیزگار بر حوریان و دخترکان نصرانی ِبیگانه بیش ازگذشته پیش میآمده چه از عهد قدیم و صدر اسلام بعضی از خلفای اموی و عباسی و گمان مندم اکثر مردم خوش ذوق و شاد خوار وعاشق پیشهی بادهگسار با توسل به خوش باشیگری به دیرهای مسیحیان که در اقطار ممالک اسلامی وجود داشته روی آور میشدند و روزها در آنجا آقامت میگزیدند گزیدنی. پاکیزگی دیرها و تربیت و آداب دانی و نرمخوئی و انسان وارگی ساکنین این بهشتهای روی زمین وبادههای سالخورده که در دیارات بهم میرسید میتوانستند تنگناهای تحجر ِسخت گیر بشکنند و زنگار غم قرون از دل بزدایند این وضعیت موجب ِآن میشد که ظریف طبعان ِاسلام به جهت تحصیل آسایش و آرامش خاطر و عیشک و نشاطکی هم که شده دور از هجوم عوام نادان و خشک مغزان دمشق و بغداد و بلاد مصر بدینجاها پناه برند و روزی چند با فراغ بال و امنیت ضمیر سر بر دامن آسایش و کامرانی فرو نهند و در کنار عیش وسرور فرو خسبند، خسبیدنی. |