یلدامبارک

 

 

یلدامبارک 

باده دردست ازجامی که دوات من است  

"...مستی وراستی ایرانی هارامی دانیم.گردهم نشینی ایشان را.جام باده به جام باده کوبیدنهاوازهم گلگی کردن وازغایبان بدکی به زبان راندن.تا خودراخالی کنند وآنگاه که به خودآیند گویند:چه کنیم مستی است وراستی دیگرتابرسدبه یک تن فدای...تن.یا آن چنان که ملایان باده نوش ازمی عرفان درحجره های طلبگی گویند:چکنیم دیگر،هذه شقشقه هدرت!اما مستی وراستی تاجیکان دیگراست.آن هاهرازگاه دورهم جمع می شوندوجام باده ازمی ومرام پرمی کنندودرحضور یاران می ایستند وچشم درچشم یکی ازایشان به مهرمی نگرندوبه غمزه می گویند:همه عیب یکدیگرنیک می دانیم،آنچه ازهم نمی دانیم نیکی یکدیگر است و یکان یکان خوبی ازهم شماره می کنندوجام باده برجام باده چنان می کوبند که نسیم سحرلاله برلاله می کوبددردشت ولاله زارهر صبحگاهی 

حال این منم ایستاده به رسم وآئین تاجیکان دربرابرت باده دردست ازجامی که دوات منست.کم آورده ام ازشمارکردن خوبیهایت مراببخش..."