چند پاره! |
چند پاره! کلمه ی"چند"راکه به عدداتلاق میکننددوست دارم زیراکه دستت رابازمیگذاردتادست کم دراین مورد ِخاص درهرم ِسوزان ِچارسوق واویلابازاری که گیرکرده ایم آنقدرآزادباشیم تابتوانیم بین سه تانه حق انتخاب داشته باشیم واین خود سعادتی است! پاره ی صفر_ اینکه سهراب سپهری میگوید:"همیشه فاصله ای هست" نه تنها درموردفاصله ی ازاینجا تاآنجاوازآنجاتاهرجای دیگربه معنی عدم ِ تطبیق ِمکانی صدق میکندوعدم دسترسی مطلق ِهرکس رابه هرکس ویاهرکس رابه هرچیزدیگرمیرساند،میتواند به عدم تطابق ارزشها و بیان ِتفاوت حیثیت وشرف،ازفردی به فرد ِدیگرتابدآنجا منات ِاعتبارقرارگیردکه یکی راعزیز،بر،فرادست ِمهتران ودیگری رامنفوردرفرودست ِکهتران بنشاند.امیداست این مقدمه درنگاه ِشیفتگان ِمدرنیته حمل به منطق ِمطلق اندیش ِسیاه یاسپید،خیریاشر ِنا میمون ِسنتی ِعهد ِحجری نگردد،بلکه مجال دهدتاازمنظر ِالوان نگری ومتنوع بینی ومتکثراندیشی ومتفاوت پسند ِنگارنده نشان داده شودکه فرادست وفرودست،مُلک طلق ِکسی نیست وچه بساهرانسانی درهرمنزلتی دروجوه ِمختلف ِزندگی بین ِدوقطب فرادستی وفرودستی درنوسان است تابدانجاکه بشودباورداشت کسی مبراازعیب ونقص واشتباه برزمین نزیسته است. با این حسا ب، خوش آن مردمانی که پیوسته خویش ودیگران رابا پرویزن ِخردمی پالایندوازکوچک تابزرگ ِآدمیان را جوابگومیطلبندوچک سفید ِبدون ِامضابرای همه ی عمربدست کسی نمیدهندوهیچکس راحتی باموجه ترین عقبه برای همیشه برسرنوشت ومقدرات خودنمیگمارند. پاره ی نخست _ باری ارزش واعتبار ِهرکسی ازجهتی به قدروقیمت داغی بستگی داردکه به شکلی به دلش میماندودرسراسرزندگی درقالب چرا؟ اما!واگر!مثل خوره به جانش افتاده واوراتااعماق ِوجودحفرمیکند،تابهائی باشدکه بابت ندانم کاریهایش می پردازدچراکه این خودجداازرازهائی نیست که اگرتکلیفشان روشن نشودبایدباخودش به گورببرد. نیست دل آن دل که درو داغ نیست لاله ی بی داغ دراین باغ نیست داغی که ازآرزوی عشق وآزادی دردل میماندسوزان ترازهرزخمی جگرسوزاست. پاره ی دُیُم _ اینکه بشود بین گرگ وانسان رابطه ای پیداکردخیلی نبایدعجیب باشدوگرنه درافسانه های اروپائی"ورولف"انسانی نبودکه میتوانست به گرگ تبدیل بشود،وانگهی این نام دردوران هیتلرواوج کار فاشیسم به عضو ِسازمان ِزیرزمینی نازی اتلاق نمیگردیدوبازهم اگراینگونه نبود"هابس" نمیگفت "انسان گرگ انسان است"،هرمان هسه گرگ ِبیابان رانمی نوشت،این خودش هشدار! برای همه ی کسانیست که بیهوده تقلامیکنندازبی پناهی به جهنم سوزان پناه برده ودرِآنراباکلید ِیخی بازکنند،اینهاابایدبدانندکه آدم وقتی درجهنم است فقط میتواندازشیطان کمک بگیرد،بالاخره ازاین دووجه گرگی وانسانی وجود ِآدمی یکی بایدراه به دیگری ببنددوحساب ِطرف راکف ِدستش بگذاردولی گمان مندم درمیدان ِقدرت نهایتا این وجه گرگی وجود ِآدم است که زودتروبی رودربایستی تردلیلی زمینی یاآسمانی برای دریدن وجه انسانی پیدامیکند! پاره ی سیُم _ از دیربازانسان ِهوشمند دروغ قصه هارابه راست های زندگی واقعی ترجیح میداده، برای اینکه به هرحال این دروغهاخواست های واقعی،آمال،امیال واشتیاقات فروخورده وسرکوب شده رابازمیتابانیده ودرمواردبسیاری راست های زندگی واقعی،تحمیلاتی بوده که ازطرف ِیک مشت شیادِ چاچول باز ِپاردُمسائیده ی پاچه ورمالیده به عنوان ِحقیقت ِزندگی به ضرب ِدگنگ وتیپای جوربه آدمیان حُقنه میشده.این دوروشن میکنندکه فلسفه ی قصه سازی وهنر ِممتاز وبی شائبه ی قصه گوئی وافسانه سرائی به شکل مرموزی به عدم پذیرش قلبی ِقواعد وقوانین تحمیلی بستگی تام وتمام دارد.درزندگی واقعی نمیتوان به آقابالاسری گفت :"مردک توچقدر نفرت انگیزی!"درزندگی واقعی ازپدرومادرگرفته تابرادروخواهرِومعلم وغیره،اگرنه همه بلکه بسیارانی هریک هاله ی مقدسی دورخودکشیده وبین خودوکهتران سدِغیرقابل عبوری رابوجود آورده اندکه امکان ِهرنوع تعامل باآنهاراازبین برده است.درقصه ها،زندگی آنطورکه بایدباشد،ازمحاق ِبیرون می آید وشریرترین وپنهانکارترین افرادراجدامیکنندوبه زوایای تاریک وناشناخته افکارواحساسات وعواطف وشرارتهای پنهان آنهانورمیتاباند،همانهائی که درزندگی واقعی نفس کشیدن نزدشان جرم است به ساطورتحلیل سپرده وریزریزمیشوند،درزلال برکه ی قصه هاست که ناممکن هاممکن میشوند.این است که در فقرومسکنت بادل سپردن به قصه هامیتوان چشمان رافروبست لباسهای خوب پوشید وغذاهای باب میل خورد،گفت وشنید،خواندورقصیدوکسی راکه حق حیات راازتوسلب کرده،مسخره کرد،ریش وسبیلش راکشیدوبه اوخندید.بیهوده نیست که پروست گفته است: " تنها درادبیات است که همه چیزتحقق پذیراست." روی برگهای دیگرخیزران کلیک کنیدومطالب آنهاراقضاوت کنید _درلینک کدو(گورستانی دریالقوزآبادکه مینامردگان خودرابه خاک سپرده)راببینید http://abzarekaremina.blogsky.com _درلینک خورشید(عکسی)راببینید _درلینک ماهتاب(عکسی)راببینید _درلینک فیروزه (اپیکور)رابخوانید _درلینک مینیمالنویسی(اخلاق)رابخوانید http://mi-ni-mal-nevisy.blogsky.com _درلینک پشوتن(شعری ازعلی اسدالهی)رابخوانید درلینک گل ارغوان(بخش آخرآفتابه)رابخوانید http://golarghavan.blogsky.com _درلینک ازاوراق زرنگارکتابها(ازبوف کورهدایت)بخوانید http://az-oraghe-zarnegare-ketabha.blogsky.com درلینک قطره محال اندیش(ابیاتی ازشعرا)رابخوانید http://ghtremahalandish.blogsky.com _درلینک رازکرشمه های رازقلم جولیلی عزیز(...)رابخوانید http://razekereshmehayeraghseghalam.blogsky.com _درلینک صورتگران(بامن به دیدارتابلوهای نفیس ونگوگ)بیائید http://sooratgaran.blogsky.com _درلینک دقیقه نود(با اخبارلحظه به لحظهی وطن)آشناشوید _سری هم به حیاط خلوت بزنید _درلینک اهورا(نقاشی های سهراب سپهری)راببینید _درلینک ازین روزهای خاکستری(عکسی ازروزهای خاکستری)راببینید http://azinroozhaykhakestary.blogsky.com/ _درلینک زیرغزلی ازحافظ باصدای گرم علی موسوی گرمارودی بشنوید http://hafez.mastaneh.ir/ghazal/ghazal-316/ _درلینک دکلمه ی(درخت بی زمین) رابشنوید http://www.4shared.com/audio/a9bHEDMw/Shahyar_Ghanbari_-_Derakhte_Bi.html?err=no-sess |