نامه ای دریک بطری مستمع خفته است کوته کن خطاب ای خطیب این نقش راکم زن برآب (مولوی) ازکشوروخانواده ام مطلب مهمی برای گفتن ندارم،سوابق سووگذشت سالهامرا،هم نسبت بدین وهم بدان بیگانه کرده اند. (ادگارآلن پو) "...گذشته های دردآور،چون چراغ مرداب،پیوسته مارابه سوی خود میخواندوآینده تنهامرئی شدن زخمهای پنهان راامکان پذیرمی کندوبی رحمانه لحظه به لحظه گریزازقفس ِنامرئی ِمرگ راغیرممکن میکند..." (منشوراشک) به هرحال،اشتیاق یادلهرهی ارسال ودریافت ِپیام ضرورت ِاجتناب ناپذیرِگریزازتنهائی وناتوانی ِمحتومی است که گریبان گیرآدمی است.بااین حال برای من ازبین همهی اشکال متنوع ارسال ودریافت ِپیام،نوشته ای راکه کشتی شکستگان قبل ازغرق ومحوکامل کشتی دربطری دربسته ای به آب میدهندازموقعیت واهمیت ویژه ای برخورداراست،بیشترازآن جهت که همراه بااحساس ِهراس،ترس،تاسف،تلواسه،دلواپسی وتعلیق،این سوال برایم باقی میماندکه بالاخره کسی نامهی موجوددربطری رادریافت خواهدکرد؟واگردریافت کردآیاتوان ِدرک آن راخواهدداشت؟واگردرک کردبه آنچه برکشتی شکستگان گذشته یامیگذرداهمیتی خواهدداد؟وآیاازآنجاکه زبان حداقلی برای بیان ِبی نهایت آدمیست،همیشه نتیجهی دادوستدهای فکری مادرزندگی روزمره تائیدی براین نیست که جواب آن سوالهارامنفی تلقی کنیم؟آیاماکشتی شکستگانی نیستیم که پیامهایمان رادریافت نمیکنندوبه آنهااهمیت نمیدهند؟وآیاخودنیزبی توجه ازکناربطری حاوی پیام کشتی شکستگان دیگرعبورنمیکنیم؟آیاتاوقتی چنین است ودرنقطهی زخم پذیرروحمان عشق تابناک انساندوستی نشان نگذاشته هردشمنی خنجرزهرآگین نخواهدنشاند؟ ***
_درلینک کدوکماکان "اشعارات قضنفربه مینایالقوزآبادی "رامیخوانید _درلینک فیروزه"تو،نی نامه،مولانا،نصرت رحمانی ومن" رامیخوانید _درلینک پشوتن شعری ازویتمن میخوانید _درلینک ازاوراق زرنگارکتابها"بردارشدن حسنک وزیر"رامیخوانید _درلینک دقیقه نودداوطلبین پست رئیس جمبوری وچیزهای دیگررا میخوانید ومیبینید. _درلینک مینیمالنویسی"پاداش"رامیخوانید _درلینک خورشید"آی حرومزاده ها هنوز زنده ام 3"رامیبینید _درلینک ماهتاب "دربسته"رامیبینید _درلینک رازکرشمه های رقص قلم جولیلی عزیز....رامیخوانید _درلینک قطره محال اندیش"ابیات زیبائی ازشاعران"رامیخوانید |