خیزران

آنکه گفت آری و آن که گفت نه

خیزران

آنکه گفت آری و آن که گفت نه

انسان وسگ وتنهائی

 

 

 

انسان وسگ وتنهائی

آنچه برمامیگذرحکایت مردآواره ای است که درگرگ ومیش  

حزن انگیزغروبی غرق اندیشه های دورودرازدرگذرگاه خلوتی  

سگی خفته رالگدمیکندسگی درپناه دیوار لمیده را آن دوهراس  

زده ازجای میجهند وچون دودشمنخونی به هم میپرند  

چراکه هردوبه ترس جانکاهی دچارآمده اند

بااین همه چه بسا به زودی آن دویکدیگررا درآغوش

کشندوبنوازند آری این سگ واین مردتنهارامیگویم

چراکه به هرحال هردوتنهاهستند