خیزران

آنکه گفت آری و آن که گفت نه

خیزران

آنکه گفت آری و آن که گفت نه

قصه ی ماهی سخنگو

 Your image is loading...

 

قصه ی ماهی سخنگو

وقتی درپای بلندیهای خودبه سرمیبری تنهائی،ودرهمین تنهائی ونهفتگی است که ازجوا نه ی غم ِتنهائی شاخه های تنومندزیبائی سربرمیکشند،حتی درتنهائی است که عشق درکمین آدمی مینشیند؛نشنیده ای که درخاموش ترین گاه ِتاریکی وتنهائی شب است که گلهامیشکفند وپرندگان خواب میبینندوشبنم برگلبرگهای فرومینشیند؟درتنهائی است که فرشته ی نجات بخش ِخواب آرام آرام باگامهای کبوترچاهی به تالارِچشمان خسته راه میابد؛درتنهائیست که ماهی سخنگوهرشب قصه ای برایم میگویددیشب اززبان کودکی گفت:"درهمین اتاق بودکه خواب میدیدم پدرم راکه مراخواب میدید؛ومگرخواب جزآن چیزی است که مردمان به چشمان بسته میبینند،به هر حال حس میکردم ،نسیم ِخنکی میوزید،ومیشد بوی خوش ِشبنم  ِشب ِپیش راکه ازشکاف ِشیشه ی شکسته ی پنجره به درون میریخت بویید.می دیدم اوراآویخته ازطناب ِدار،باچهره ی سیاه و کبود،وپلکهای سوخته وچشمانِ ازحدقه بیرون زده،که پاهایش راگرفته بودم به دستان وصورت نهاده برآنها وخون می گریستم که میسوزاند،خراشهای به ناخن خراشیده ی گونه هایم را،که باد ی وزیدکه غبار ِاندوه راباخودبُردوابری که نم نمک بارید،پدرم را دیدم که بادستان ِنورانی می گشاید گره ی سخت وکور ِطناب ازگردن وخندان فرودمی آیدازدار ِمرگ ومرادرآغوش می کشدبه قهقهه ی شادی،سربه زانویش گذاشتم که شانه ی پنجه به موهایم میکشیدبه مهر،زیرِانوارِطلایی خورشید ِآن روز ِنوروزی که رایحه ی دل آویزِعطر ِ گل های هزاررنگ ،موج میزددرفضا،زیر بارش ِگلبرگ ِشکوفه های نوبهاری،نوازش زبان ِبی تکلف،خاموش وبی شائبه ی عشق است زبانی که حتی نوزادان ِشیرخوارآن رامیفهمند،چون رنگین کمانی است که درپی طوفانهای خشمگین وخانمان برانداز ِزندگی سربرمیکشدبه افق های دشتهای بی بدیل ِدوستی،به اومیگویم:"هان! پدر چگونه است که میخندیم به شادی،ومی گرییم به هنگامه ی رنج وبلا؟"میگوید:"هی! دلبندکم،دل ِآدمی سرا یی است بادوحجره ی خواب، دریکی دیو ِرنج ودردیگری خدا بانوی شادی زندگی میکند،نباید بلند خندیدوگرنه دیو ِرنج دراتاق ِدیگر بیدارمیشود.به ا وگفتم:"خدا بانوی ِشادی چطور؟ازضجه ناله های دیو ِرنج بیدارنمیشود؟."گفت:"نه،گوش خدابانوی شادی سنگین است صدای دیو ِرنج راهراندازه هم که بلند باشدازاتاق ِمجاور نمی شنود."از پس آن خواب آموختم که با شادی های هرهزاره یکبار،اتفاقی وزودگذر،به لبخندی ولب گزیدنی قناعت کنم،ودر رنج های هرروزوماه وسال،دریادریا اشک بریزم به های وهای وهق وهق،زیر ِبارسنگین ِ تکانهای شانه های خسته وفرو شکسته ام،که حکیمی گفته است :"خطوط تلخ چهره ی یک مرداغلب چیزی نیست جز آشفتگیهای مجسم ِ ذهن ِ یک پسر"ومگرنه اینکه آنچه پدرناگفته گذارددر پسربه زبان درآید؟وبازمگرنه اینکه پسرراز ِازپرده بدرافتاده ی دل ِ پرخون پدر است؟"

روی برگهای دیگرخیزران کلیک کنیدومطالب آنهاراقضاوت کنید

_درلینک کدو(گازگیری مینادرحجله)راببینید

http://abzarekaremina.blogsky.com

_درلینک خورشید(عکسی)راببینید

http://kho-r-shid-blogsky.com

_درلینک ماهتاب(عکسی)راببینید

http://maahtab.blogsky.com/

_درلینک فیروزه (گناه غیرقابل بخشش)رابخوانید

http://firooze.blogsky.com

_درلینک مینیمالنویسی(چشم دربرابرچشم)رابخوانید

http://mi-ni-mal-nevisy.blogsky.com

_درلینک پشوتن(شعری ازرویا بانوی ابراهیم زاده)رابخوانید

http://pashootan.blogsky.com

درلینک گل ارغوان(بخش آخرآفتابه)رابخوانید

http://golarghavan.blogsky.com

_درلینک ازاوراق زرنگارکتابها(معرفی رمان وقتی نیچه گریست)بخوانید

http://az-oraghe-zarnegare-ketabha.blogsky.com

درلینک قطره محال اندیش(ابیاتی ازشعرا)رابخوانید

http://ghtremahalandish.blogsky.com

_درلینک رازکرشمه های رازقلم جولیلی عزیز(...)رابخوانید

http://razekereshmehayeraghseghalam.blogsky.com

_درلینک صورتگران(بامن به دیدارتابلوهای نفیس ونگوگ)بیائید

http://sooratgaran.blogsky.com

_درلینک دقیقه نود(با اخبارلحظه به لحظه‌ی وطن)آشناشوید

http://min30.blogsky.com

_سری هم به حیاط خلوت بزنید

http://parvane121.blogsky.com

_درلینک اهورا(نقاشی های سهراب سپهری)راببینید

http://a-hu-ra.blogsky.com/

_درلینک ازین روزهای خاکستری(عکسی ازروزهای خاکستری)راببینید

http://azinroozhaykhakestary.blogsky.com/

_درلینک زیرغزلی ازحافظ باصدای گرم علی موسوی گرمارودی بشنوید

http://hafez.mastaneh.ir/ghazal/ghazal-274/

_درلینک زیرترانه ی( رفیق) رابشنوید

http://www.4shared.com/get/122140078/6962c997/Siavash_Ghomayshi_-_Rafigh.html