امیل زولا
مارسل پروست
امیل دورکهایم
درایفوس
دردادگاه"درایفوس"عدالت جوئی انتلکتوئلهادندان زهرآگین ماربی عدالتی راکشید.
"...هنر،حق نداردبه ریا،ازبیان حقیقت،به بهانه ی دورشدن ازگوهرخودطفره برود..."
شاملوملک الشعرای شعرمدرن گفته بود:
"...کسی منجی جهان است که ضرورت هنررادرک میکند! مثلا توبالقوه میتوانی منجی جهان باشی چراکه بایقین ِکامل میتوان گفت که ازتو سیاست بازی برنمیآید.چون نمیتوانی جلادباشی.سیاستبازی وقدرت طلبی که لازم وملزوم هم است.کارکسی است که لزومابرای حیات ذیروحی اهمیتی قائل نیست وازدروغ بافتن وحیله درکارکردن وکشتارو ویرانی هراسی ندارد.درامرسیاست هررذالتی امتیازی است.تاآنجاکه شاه عباس صفوی میتواندبه برکت کارنامهی خونینش لقب ِکبیردریافت کند.اهل سیاست به قداست زندگی نمیاندیشد بلکه زندگان راتنها به مثابهی وسائلی ارزیابی میکندکه عندالاقتضاباید بیدرنگ فدای پیروزی اوشوند.کسانی این عقیده رانمیپذیرندوشناخت ولاجرم حرمت نهادن به هنررامقولهی جداگانهئی به حساب میآورندوارتش رایش آلمان رامثل میزنندکه غالب افسرانش درنواختن ِدست کم یک سازمهارت داشتند پاسخ چنان کسانی این است که بله، واگرفراموش کردهاید خودم به خاطرتان میآورم که آنهاازفرط "علاقه به این هنر ِوالای انسانی" حتادرکشتارگاهها دستههائی راکه به سوی سالنهای گازهدایت میشدندباارکسترهائی بدرقه میکردندکه نوازندگانشان ازمیان ِخود زندانیان انتخاب شده بودوتقریباهمگی نوازندهی حرفهئی ارکسترهای فیلارمونیک یاسمفونیک کشورهای فتحشده بودندکه فقط به گناه ِ"آلمانی نبودن"میبایست باروزی چند ده گرم نان درکارخانههای تهیهی ابزار ِ جنگی جان بکنندوبه مجردبروزآثار فرسودگی درآنهابه اتاقهای گاز فرستاده شوند.حق همین است که آن ستایندگان ِموزارو بتهوون باهمهی وجودشان به موسیقی،وازطریق موسیقی به همهی هنرها،مهرمیورزیدندونیاز ِروانی داشتندوبه آن حرمت میگذاشتندهرچندکه تبحرشان درنواختن دست کم یک سازبه هیچ وجه ربطی به سنتهای تربیت اشرافیشان نداشت!باوجوداین بایدقبول کرددرجهانی که برای هیچ چیزانسانی حرمتی قائل نیست واداره وهدایتش به دست دیوانگان واوباش افتاده است به هرحال ازشعروبه طورکلی هنرانتظارنجات بخش بودن نمیتوان داشت،البته اگر روزی حکومت خرد برقرارشود،سیاست نیزمعنای درست ِخودرا بازمییابد.یعنی آنگاه این کلام آلوده به تمهیدهای شرافتمندانهئی اطلاق خواهدشدکه برای وصول به نظم ومعدلتی شایسته ودرخورانسان به کاربسته میشود..."
***
قرن نوردهم رابه مناسبت پیشرفت علم وادبیات وفلسفه وهنرقرن غولهامیخوانند.ازمیان رویدادهای این قرن ماجرای "الفرددرایفوس"ازآنجاکه بادخالت هنرمندان دراعتراض به بی قانونی وعدم اجرای عدالت مفهوم(انتلکتوئل=روشنفکر)راواردمعارف بشری میکندازاهمیت ویژه ای برخورداراست.به باوربسیارانی این رویدادجهان مدرن رابرای همیشه دچارتغییرات شگرفی کرد.داستان به زمانی برمیگرددکه ارتش فرانسه،تحت فرمانروائی سیاست بازان ِاوباش زیادت طلب به شکل مفتضحانه ای ازارتش ِآلمان شکست میخورد.دولت وارتش ِبی آبروی فرانسه به دنبال مستمسکی است که گناه ندانم کاریهای خودرازیرسرپوش ِدروغ وفریبکاری پنهان کندکه دراین میان"درایفوس"افسرارتش فرانسه میتوانسته
تمامی ویژگیهای لازم رادراختیارآنهابگذاردتاسرگردجاسوس وحیانت پیشه "فردیناندوالسین استرازی"بااستفاده ازجوانی وفقرخانوادگی ویهودی بودن"درایفوس"استفاده کرده به بهانه ی اینکه استانی که "درایفوس"به آن متعلق بوده وبه دست دشمن افتاده .مدارک جعلی فراوانی جهت محکومیت"درایفوس"تهیه کرده به دادگاه ارائه دهد.داستان انتساب خیانت به "درایفوس"جوان که منجربه خلع درجه ومحکومیتش به جبس ابدوزندانی شدنش در"جزیره ی شیطان=یکی ازمستعمرات فرانسه) میشودبسیارغم انگیز است.داستان خاتمه نمیابد.برادروهمسر"درایفوس"مدارک قابل ملاحظ ای رامبنی بربی گناهی"درایفوس"وخیانت سرگرد"فردینالدوالسین"تهیه وبه دادگاه تسلیم میکنند.آگاهی ازوضع جدیدجامعه ی آن روزفرانسه رادوشقه میکند.،کاتولیکها،سلطنت طلبان،دسته راستیها،یهودی ستیزان،اشراف،خواهان ادامه ی محکومیت"درایفوس"میشوند.ازطرف دیگر"انتلکتوئلها=تازه ترین مفهمومی که برای روشنفکر"ساخته شده بود)،جمهوری خواهان،لیبرالها،دانشگاهیان وسوسیالیستهااعتقادراسخ به بی گناهی "درایفوس"دارند.مهمترین موضوعی که به باورما جان کلام است اینجاست که "امیلزولا=واضح مکتب ناتورئالیسم"،امیل دورکهایم جامعه شناس ومارسل پروست نویسنده ی توانادرصف طرفداران احقاق حقوق درایفوسند.امیل زورادرکسوت یک نویسنده وانتلکتوئل کتابی درین مورد به نام "من متهم میکنم"مینویسد.اگرچه چندسال طول میکشدولی درنتیجه ی پیگیری همه جانبه ی نیروهای منرقی جامعه وبخصوص رو.شنفکران"درایفوس اززندان آزادمیشودازاواعاده ی جیثیت شده حقوق معوقه او به وی پرداخت میشودپیروزی"درایفوس"ویارانش دردنیای مدرن ازیک درام دادگاهی بسی فراتررفت ونماد ونمونه ای شدبرای پیروزی عدالت طلبی،قانون گرائی،تکثر گرائی، وشمول گرائی دربرابرارتجاع ،تعصب، سنت گرائی،وانحصار طلبی دنیای مدرن.درین رویدادآنچه آموختنیست اینست که:درنهایت حق طلبی ضعفابراتحاداغنیا وقدرتمندان غلبه خواهد کرد.همچنان که درماجرای درایفوس هم آفتاب برای همیشه زیرابرنماند.فیلسوف شهیرامانوئل اویناس درخاطرات مهاجرت خانواده اش ازلیتوانی به فرانسه ازقول پدرش نقل می کند که:"کشوری که برای احقاق حق یک افسرجوان یهودی حاضراست تمام مراکز قدرت خودرازیر سوال ببرددرخورمهاجرت است."
روی برگهای دیگرخیزران کلیک کنیدومطالب آنهاراقضاوت کنید
_درلینک کدو(پدرمینادرسانفرانسیسکو)راببینید
http://abzarekaremina.blogsky.com
_درلینک خورشید(عکسی)راببینید
_درلینک ماهتاب(عکسی)راببینید
http://maahtab.blogsky.com
_درلینک فیروزه (بیابرویم)رابخوانید
_درلینک مینیمالنویسی(آواره شدن واسیری راه تازه ای نیست)رابخوانید
http://mi-ni-mal-nevisy.blogsly.com
_درلینک پشوتن(توراای کهن بوم وبردوست دارم)رابخوانید
درلینک گل ارغوان(بخش آخرآفتابه)رابخوانید
http://golarghavan.blogsky.com
_درلینک ازاوراق زرنگارکتابها(بازهم ازدیوان عبیدزانی)بخوانید
http://az-oraghe-zarnegare-ketabha.blogsky.com
درلینک قطره محال اندیش(ابیاتی ازشعرا)رابخوانید
http://ghtremahalandish.blogsky.com
_درلینک رازکرشمه های رازقلم جولیلی عزیز(...)رابخوانید
http://razekereshmehayeraghseghalam.blogsky.com
_درلینک صورتگران(بامن به دیدارتابلوهای نفیس ونگوگ)بیائید
http://sooratgaran.blogsky.com
_درلینک دقیقه نود(با اخبارلحظه به لحظهی وطن)آشناشوید
_سری هم به حیاط خلوت بزنید
_درلینک اهورا(نقاشی های سهراب سپهری)راببینید
_درلینک ازین روزهای خاکستری(عکسی ازروزهای خاکستری)راببینید
http://azinroozhaykhakestary.blogsky.com/
_درلینک زیرغزلی ازحافظ باصدای گرم علی موسوی گرمارودی بشنوید
http://hafez.mastaneh.ir/ghazal/ghazal-185
_درلینک زیر(ترانه غوغای ستارگان پروین)رابشنوید
http://www.4shared.com/get/37263949/d88e0672/14_Ghoghaaye_Setaregan__Parvin.html