خیزران

آنکه گفت آری و آن که گفت نه

خیزران

آنکه گفت آری و آن که گفت نه

معیارمطلق

 

معیارمطق

معیارِمطلق،کلیشه سنجش هنرِاداره‌ی اموردرعرصه‌ی تاریک اندیشی. 

بدیهی است که طرح ریزی واجرای قوانین واقعی وقوه‌ی دادگستری(کاردُرُس)این است که کیفیت درونی ِزندگی ِزیرِستمی راکه تحملش ناممکن است بیابی وعریان کنی ونشان دهی که حقیقت ِیک واقعیت درچیست؟وچشم اندازِآن کدام است؟واین کاری است که ازروشنفکرنماودسته راه اندازهاوتبلیغات چیهاوتازه موبه زنخدان روئیدگان وتازه بدوران رسیده های عفن وجوجه ماده های تازه شاش کف کرده‌ی مدعی ودین به دنیافروشان ِعاشقکده های علوم پستانی وبخصوص ره گم کردگان ِ"آنچیزرادیده وکدوراندیده" والبته لُمپن هاوششلول بندان ِخشک مغزوقداره بندان ِعمله‌ی عذاب وشگنجه گران حرف سازکه"دهانت میبویندمباداگفته باشی:

 "دوستت میدارم "ساخته نیست که رنگین کمان ِمردمان رایک رنگ میخواهندودرتبدیل ِزیبائی انسانی تنوع به یکسانی رمه وار،قدرت چوپانی برگله رامیجویند،بلکه کارِسترک مردان بزرگیست که باوضع قوانین زمینی واجرای درست آن بااتکابه مفاداعلامیه‌ی جهانی حقوق بشربدون ادعای تبدیل زمین به بهشت میکوشندجهانی بسازندکه باایجادموقعیت های مساوی برای همه ورفع تبعیض،جهانی بسازندتامردمان کشورهای مختلف آسوده ترکنارهم زندگی کنند وآرام تربمیرند.

دراساطیریونان،هیولای زشت وپلیدکردار ِپست ِپلشتی به نام پروکراستس"procrustes"باقدرت لایزال شیطانی ببودی که بردروازه‌ی شهراقامت گزیده بلائی برسرمردم شهربیاوردی که کس نگفت ودَیاری نشنید.بدین نهیج که وی تختی چوبی برپای داشته وپیوسته بدین شیوه عمل بنمودی که هرآنکس راکه به حاجتی ضرورقصددخول یاخروج ازشهربکردی وی رابگرفتی وبرتخت چوبی بخوابانیدی وببستی چنانچه قامتش بااندازه‌ی طول ِ تخت،همبرگشتی وی رااجازه عبوربدادی وگرطویل ترازطول تخت بودی زیادی راباقداره مقطوع بکردی وگرکاستی داشتی وی راآنقدربکشیدی تاباهم دریدگیش باتخت هم اندازه گشتی.این مثل بدان آرندکه ابلهی ویاابلهانی پیوسته جهانی را بابدوخوب ِخویش غیرقابل تغیروهمیشه همانی خود،پسندوقیاس کنند

چون نیک بنگری درجوامع ِگرفتاراستبدادِکهن افسانه معیارِمطلق درهرسطح ودراساسی ترین امورات ِاقتصادی سیاسی هنری واخلاقی و...مصداق داردو پیوسته رفتارِکارکردِمعیارمطلق چه بگونه خودآگاهانه یاناخودآگاهانه ازسوی بانیان داناونادانش منجربه بالاآوردن همان گندوگهی میشودکه اتوپیاباوران وجانوران قلعه‌ی حیوانات جرج اورول یاسوسیالیستهای تخیلی وفاشیسم ِلجام گسیخته هیتلری وکمونیزم تشنه‌ ناک ِخون ِاستالینیش واخیراتروریستهای بین المللی درجهان بی دروپیکربه بارآورده ومی آورند.یکی ازاسنادِتاریخی ِباقی مانده ازمعیارِمطلق،متن ِقوانینی است که رجالگان ولمپنهاواراذل واوباش وسهل اندیشان ِروشنفکرنماومطلق گرای به قدرت رسیده درطلیعه انقلاب ِکبیرفرانسه درپارلمان آن کشورنوشتندکه هراصلی ازآن ناقض ِبی چون وچرای اصل قبل ازخودبودبطوری که این قوانین به جای اینکه آسایش وآرامش برای مردم ایجادکندجانیانی چون روبسپیررادردامان خویش پروردکه درفضای شدیدترین ترورهاگیوتینهابرپاوحمامهای خون راه بیفتاد.پولپوت درکامبوج وانقلاب فرهنگی مائودرچین نمونه های دیگری ازین فجایع است،ازطالبان والقاعده هم که بی خبرنیستیم.چنین وقایع موحشی زمانی اتفاق می افتدکه درغیاب ِافرادکاردان دراثررانش آنهابه شیوه های مختلف که رایج ترین آنهاباندباوری ودودوزه بازی ولوچه پیچک ِمنتهی بحذف وطردومحواست به جلوداری هوچی گری چاووش خوانان بی مایه‌ یاکم مایه ای جمعی بیعاردرپاتوقی گِردمی آیندوبا افکارواندیشه های ناسازونامبارک وبیمارشان براساس احکام چکشی ولایتغیر کلیشه ای که دُرستیشان درهیچ لابولاتواری ثابت نشده بادستان بی هنرشان برگذرگاه،تختی درابعاددل خواسته برپامیدارندواگرپروکراستس تنهاگذرنده های بی دفاع رابی محابابه تختش می خوابانیداینان بابی شرمی ووقاحت ازخوابانیدن فرشته هنروشرف نیزبرآن تخت شوم ومنحوس اباندارند.اینان بدون داشتن صلاحیت خوانش هرمتنی گرفتار باورسنتی وقرون وسطائی ِدربندِخوب وبدِزائیده ازسرشت ِ گله ای وصرفا سودجویانه ازنوع دلال معابانه اش فرشته سرافرازهنروانسانیت رابچهارمیخ می کشند وتازه درآستانه قرن بیست ویکم به فکرصدوراحکامی می افتندکه انگاربه فکرهیچ منتقدی نرسیده که هیچ بلکه کُمیت سبک شناسان هم درین وادی لنگ میزند.باری چنین قرارومدارهای فاقدارزش واعتبارکارشناسانه می تواندبه توافقات چهارپنج نفری معلوم الحال ارزیابی شودکه خودراجامعه میخوانندازدگرسوامااندیشه های خفیف وخواروتباه چون ویروس عمل میکنندکه اگرمجال یابندبه شدت تکثیر می شوندچه که به هرروی صادرکنندگان بیانیه ونگارندگان سرنوشت مردم!مریدان پروپاقرص هیولا،درکشیدن ماربه جای نوشتن آن یدطولائی دارند.اینان"جهان گله ای" میجویند یک رنگ وهم اندازه محصوردردِژ ِپوشالی وفرسوده قرادادهای ازپیش نوشته که کسی (باکاف مفتوح)رایارای نفس کشیدن درفضای متعفن وسرکشیدن ازدیواربه ظاهربلندآن نباشد.چیزی فروکاسته ترازقراردادهای گل کوچک بازی کودکان باذوق واشتیاق دبستانی که اگرآنان راشادی ونشاطکی دربَروینان رابوی گندتحجروخودخواهی برآسمان است.چه که اگرمانیفست رابرای اعمال وفرامین بی چون چرای حزبی آنهم حزب های عجیب صادرمی کننداینان بانفهمی وکژفهمی خویش به خلط غم انگیزوناشیانه‌ ولی گله پسندِعرصه های ناهمگون ِسیاست ِمُزَوِروهنربی همتامیکوشندپیکرطنازفرشته هنررادرتاریکخانه‌ی اعتقادات اختراعی مثله کنند.این شیوه باگزینش"خوب وبد"زبان حال مشتریان کیف گیری وکیف بَری بازار مخروبه وکسادلذت جوئی است که به هنروقوانین پیوسته نگاهی مکانیکی دارند.میکوشند دریای هنررابه تغارازشکل وریخت افتاده‌ی وجودحقیرِخودسرازیرکنند.بیهوده نیست اگرباورکنی که یک اثرهنری ازهرشاخه وژانری چنانچه واجدارزش هنری باشددورازغوغای بازارهوچیگری نه تنهامورداستقبال همه قرارمیگیردودرصورت شایستگی جاودان خواهدشدبلکه نیروی ماندگاری خودراازاصالت بی قیدوشرط خوانش متکثردریافت میکند بگونه ای که ارزشیابی کلیشه ای ویکسان کردن ویکسان بینی آن پافشاری برتحکیم وتحقق استبداد ِفرهنگی است چه که درجهان چشم اندازباوری به علت ِنگاه ِمتفاوت افرادبه هیچ وجه نمی توان برداشت واحدی ازیک متن به ویژه درعرصه هنرارائه داد.امروزه مردم دهکده کوچک جهانی درپی استیفای حقوق فردی وظیفه سنجش هنری وارزشهای جامعه رابه مجامع آکادمیک ِواجدشناسنامه ومعتبروامی نهندوترجیح میدهند آثارهنری رابادریافت های صرفاشخصی مستقل ازآراوعقایدگله ودسته وفرقه بفهمندوتامیتوانندسعی می کنندباآن مستقیمارابطه برقرارکنندواززدن انگ خوب وبدبه آنهابپرهیزند.کیست که نداندبیان وابداع فلسفی فراسوی نیک وبدنیچه‌ی کبیرهرخردورزی راازسقوط به ورطه ودامچاله خوب وبدبازمیدارد.باری اگرشرف وشعوری برای تحمل اندیشه مخالف باقی میماندمیشددراین باب کارهای سودمندی ارائه دادولی چون تاچشم کارمیکندبرره گم کردگان امیدی نتوان بست به این بسنده کنم که تعبیرزبان شناختی یک متن بی شباهت به تعبیررویانیست ولی چه بایدکردوچه میتوان کردکه این روایت وهرروایتی ازهرلونی که گوئی نهایتابازگفت ِافق کوتاه وحقیرانتظاردرصحنه های تاریک اندیشی است.

***

_روی برگهای دیگرخیزران کلیک کنیدومطالب آن را قضاوت کنید

_درکینک کدو(مینای یالقوزآبادی وپدرش درفرنگ ورعایت قوانین شهخری)رامیبینید

http://abzarekaremina.blogsky.com

_درلینک خورشید(عکسی)راببینید

http://khor-shid.blogsky.com

_درلینک ماهتاب(عکسی)راببینید

http://maahtab.blogsky.com

_درلینک فیروزه (دریچه)رابخوانید

http://firooze.blogsky.com

_درلینک مینیمالنویسی(بنابه سرنوشتی محتوم ققنوسم)رابخوانید

http://mi-ni-mal-nevisy.blogsky.com

_درلینک پشوتن(شعری ازسهراب سپهری)رابخوانید

http://pashootan.blogsky.com

_درلینک گل ارغوان(بخش آخرآفتابه)رابخوانید

http://golarghavan.blogsky.com

_درلینک ازاوراق زرنگارکتابها(ترس ولرزکیرکگور)رابخوانید

http://az-oraghe-zarnegare-ketabha.blogsky.com

_درلینک قطره محال اندیش(ابیاتی ازشعرشاعران)رابخوانید

http://ghtremahalandish.blogsky.com

درلینک رازکرشمه های رقص قلم(...)رابخوانید

http://razekereshmehayeraghseghalam.blogsky.com

درلینک صورتگران(بامن به دیدارتابلوهای نفیس ونگوگ) بیائید

http://sooratgaran.blogsky.com

_درلینک دقیقه نود(بااخباروطن)آشناشوید

http://min90.blogsky.com