خیزران

آنکه گفت آری و آن که گفت نه

خیزران

آنکه گفت آری و آن که گفت نه

صبحدم

hgr 

صُبحدَم

بایادوبرای دانشمندجوان دکترس.ش.ا

که درطوفانهای زندگی چون چنارتناوری مغرورانه سربه ابرمیسایدوچابک ومستانه میرقصد

نائی ِمن

میدانی

درروزگارِهِجرگسترِما

هرآغازی را

صبحدمان،

کتابیست گشوده

دربسترِخونین ِهرروزِنوبهار؟

ژرف!

اما

روشن مفید

باهرجمله اش اسب ِتیزتک وسرکش ِخیال

آشفته یال

دردشت ِشیب شیب ِ*رنج

ازپیرِسوارکارِعقل

لگام ربودست

شعریست که ازاعجاب انگیزترین واژه هایش

شبنم ِمعنی میتراود

برشاخه شاخه های

لاله،گل ارغوان

نرگس،سوسن،اقاقیا

صُبحدم

درهربهار

برای رویش شیرین جوانه ها

تجربه ایست

نسیمی است که ازگندمزاران میوزد

به رویای شیرین ِبیداری گنجشکهای گرسنه

صبحدم،نائی

دست ِنوازشیست

به کاکُل ِگلهای رنگ رنگ

نخستین گام ِکودک نوپای روزست

برتارتارِهرراه ِدوروپرت وبی انتها

که باشروشوروشوروشار

ذوق کنان

ازقوس ِخوش تراش وپرکرشمه‌ی کمرگاه ِزمین میگذرد

که بوی عِطرِخاک باران خورده میدهد

هان نائی!

بنگربه غمزه‌ی های خورشیددلفروز

کزاثرش

گیتی،

بدیل یافته ازشباب**

ازپی مشیب***

میبینی؟

چشمان هزاران گلبُن ِفرصت میخندد

درآستان ِبهاری که باشتاب درگذراست

درنگ مکن!

چنارانی چون من وتورا

که درطوفانهای سهمگین

سربه ابرمی سایندومستانه میرقصند

باهرزه علفها چه نسبت است

که ازنشستن ِشبنمی برپیکرِحقیرشان

برخودمیلرزند؟

نائی ِمن!

زیب وزینت تن برای ما

رشته‌ی تب ِباوریست

که تاولهای تجربه را

برقامت افراخته‌ی من وتورَج میزند

آیا،آیا

چشم ِخواب ِغرورِدلبرانه ات

ازآوای شکست ِچینی ِدل ِمن بازمیشود

تاقدم به راه ِشکوهمندصبح ِدیگری بگذاریم؟

*=شیب شیب یعنی پریشان

**=شباب یعنی جوانی

***=مشیب یعنی پیری

***

_درلینک کدوبه خاطراستقبال بی نظیرکماکان ازآه آتشناک دیدن کنید

_درلینک پشوتن شعری از نینا بخوانید

_درلینک رازکرشمه های رقص قلم ِجولیلی عزیز"کارنقاش"رابخوانید

_درلینک مینیمالنویسی "نجات"رابخوانید

_درلینک خورشید"پناه"راببینید

_درلینک ماهتاب"چاغاله"راببینید

_درلینک قطره محال اندیش از ابیات زیبالذت ببرید

_درلینک فیروزه "اصراربیهوده درتغییرحالت ناکسان!"رابخوانید

_درلینک ازاوراق زرنگارکتابها"تنبیه ومراقبت" را بخوانید

_درلینک دقیقه نود"ظنزبرویم به گرده‌ی یابوی لنگ رای ستانی"رابخوانید