خیزران

آنکه گفت آری و آن که گفت نه

خیزران

آنکه گفت آری و آن که گفت نه

تجلی حیوان درون برهیئت برون

 

تجلی حیوان درون برهیئت برون

بنداول

درخبراست که مرادی بامریدخویش به حج شد.مریدازازدحام حاجیان به شگفتی مَر،مرادراگفت:"ای شیخ،شکر ِحضرت ِباری بایدگفتن که دراینسال اینهمه حاجی به حج آمده اند"مراد،به جماعت نظرکردومریدراگفت:"چون نیک بنگری هرسال تعدادحاجیان ازسال قبل کمترشوندواین نقصان امسال آشکارتراست.مریدگفت:"ای شیخ فوج فوج جمعیت نمیبینی به طواف؟"مرادبه بلندی شدودوانگشت نشانه ومیانه راچون عددهفت گشوددرحالیکه شست بردوانگشت دیگرخفته بودآنگاه مریدراگفت"ازمیان دوانگشت من جماعت را نظاره کن وآنچه رامیبینی جائی بازمگوی"مریدچون نظرکرددرمیان کثرت ِگاوان وخران وشتران ومیمونهاوروبهان وشغالان وسایربهائم جزچندانسان نیافت که درگهواره های نورگرد ِحرم درطواف بودند.

بنددویُم

دردنیا،مطمئناهرآدمیئی،ازخوی درون گرفته تارفتاروشکل برون به یکی ازحیوانات شباهت کندبدانسان که درهرفردحالتهای طبیعی حیوانی ومنشهای انسانی به گونه ای اجتناب ناپذیروگاه مضحکی باهم به سازش وهم نوائی رسیده،نتیجه‌ی چنین سازش محتوم وچه بساناخواسته ای منجرشودبشباهت ظاهرانسان به یکی ازحیوانات موجوددرطبیعت.برماروزوشبی نمیگذردکه روبهان و شغالان ویوزان وپلنگان وکرگدنها وفیلهاوبوزینگان واسبان وخرسهاوشامپانزه وگوریل والاغ وموش وماروعقربهاوپانداهاوگربگان وکفتاران را بوفورنبینیم واین درحالیست که درباغ وحش به سرنمیبریم.درسرانجام یابی این مهم نتیجه شایدبه گذاردردناک وپررمزورازوسرشارازاندوه ِمحتوم ِزیست شناسانه‌ی تکامل وجودآدمی برگرددکه نهایتاهرنوع وگروهی ورسته وراسته‌ی جانوران وحیوانات درتکامل خودازمراحلی گذشته اندکه جانوران ماقبل اودرآن مراحل زیسته اندتاجائیکه گویاهرآدمی بخشی ازخصوصیات انواع قبل ازخویش راازاعماق نسلهای گذشته باخودآورده است بیهوده نیست که مادرحافظه‌ی تاریخی خودبارها وبارهانمونه های بارزوشاخص گربه نره وکوسه وتمساح و بوزینه راتجربه کرده ایم.