خیزران

آنکه گفت آری و آن که گفت نه

خیزران

آنکه گفت آری و آن که گفت نه

مجازستان!

                     

مجازستان

 

دراین مقام مجازی بجزپیاله مگیر

دراین سراچه‌ی بازیچه غیرعشق مباز

(حافظ)

به حقیقت آدمی باش وگرنه مرغ باشد

که همین سخن بگویدبه زبان به آدمیت

(سعدی)

پیش گفتار:

دریچه‌ی اول_آدمیان ازدیربازبه گل نیلوفرآبی که شوربختانه اینروزهابه علت آلودگی محیط زیست دربندرانزلی به نفس نفس افتاده همچون نمادی اسطوره ای دربیان ویژگیهای هستی بشرنگریسته اند.زیراانسان اگرچه باجسم اسیرزمین است ولی سربه آسمانها میساید.نیلوفرآبی هم اگرازجهتی ریشه درلوش ولای داردولی درفصل مشترک آب زلال وهوابراریکه سبزفام قلب شمایل خودهمه‌ی زیبائی بی همتای خویش راروبه نوروآسمان به نمایش میگذارد.شاید بیهوده نیست که آدمی کوشیده است برای جبران تنگنای اسارتبارهستی مادی خویش فضای لایتناهی تخیل ورویارابه هستی مادی خویش وصله کندتاگاه دراین وگهی درآن دنیانیازمندیهای خودرابرآوردوبه این وسیله تنهائی محتوم خویش راتحمل کند.تنهاابلهان ومردم فریبان باورندارندکه اولادنیای حقیقی برکه‌ی خردی درقبال عظمت دریای تخیل ورویاست وثانیادردنیای مجازی تخیل ورویاست که انسان دورازفریب ودغل ولاپوشانی عریان ترین وجه هستی خودرابی باکانه نشان میدهدکه البته تصاویرآن به آنچنان رمزورازی بیان میشودکه برای خوانش آن بایدبه دانش رمزگشائی مجهزبودوگرنه جستجوگردروادی هپروت وخیالبافی دخترکان تازه بلوغ یافته وپسرکان تازه موبه زنخدان روئیده سرگردان خواهدشدبگذارم وبگذرم که تمامی دست آوردبشرحاصل کوره‌ی فروزان دنیای تخیل ورویاست.

دریچه‌ی دیُم_بنابه آراErri de luca(اری د ِلوکا)نویسنده‌ی تیزهوش ونامدارایتالیلئی هریک ازمابه هنگامه‌ی خوش وشکوهمندتولددرتن فردی خویش جمعیتی راکه درماماواگزیده به دنیامی آوریم پدران ومادران مابه علت جهل وناتوانی یک نام به یکی ازافرادجمعیت میگذارندوبقیه رادربیابان ناشناخته‌ی هستی ماتارومارمیکنندازین رو مابایدفردبمانیم وتنهانسبت به آن پاسخگوباشیم.ولی هزازگاهی که شرایط سازشودیکی ازافرادجمعیت تارومار شده ازپس وجودماقدمیکشد.شایدبروزهرناشناخته ای دروجودآدمی به این امرحقیقی مربوط باشدبنابراین بیجانیست اگر درآدمیان هرلحظه انتظارظهورفرشته یادیوی راداشته باشیم.آیااعتراض مابه هویتمان وکوشش درساختن هویت جدیدازاصرارلزوم پیداسازی جمعیت درونمان نتیجه نمیشود؟جواب اگرآری نباشدنه گفتن حتمی هم به آن آسان نیست.اینها راروزی برای یک تاشخص درکامنتی نوشتم که مال ِاین حرفهانبودباوراین حرف برایش آسان نبودکه حیوانات به علت اینکه دشت تابناک تخیل ورویاواصولااندیشه رادراختیارندارندهمه‌ی مسائلشان به طعمه وجنس ولانه ودشمن خلاصه میشودبنابراین آدمیانی که دایره هستیشان دایره ای است به مرکزناف وشعاع یک وجب بایدجزحیوانات آنهم نوع وحشیش رده بندی شوند.به هرروی بنابه باورواقوال بزرگانی که سرشان به تنشان می آرزدادبیات وژانرهای مختلف هنرتجلیگاههائیست برای بیان ِعریان ِهویتهائی که پس ِپشت ِهویت ِظاهرپنهان است ودراین میان وبلاگ ووبلگ نویسی هم نمیتواندکمکی درتحقق این مهم نباشد.

مجازستان!_واقعیت های موجوددلتنگم میکند،کشتارآدمیان،زلزله وسیل وتب ِبیماری یک دم دربی خانمانی بی خانمانان رهایم نمیکند.آدمیت چه کلاه گشادی است به سرآدمکهای حقیری که قبای چهل رنگ همه‌ی پستی هابه قامت ناسازشان برازنده است،پیرمردان خنزرپنزری بااندیشه های پست وآرزوهای تباه عزم جزم دارندتاجهنم خودساخته رابه بهای گران پول پیش عمررهنمان کنندووذوقیاتمان رااجاره‌ی هرلحظه بگیرند.تظاهربه حفظ حریم دروغین مادینگی یگانه ارزش هویت زنانه است درزمانه ای که این کالای ارزان دربازارهای جهان چوب حراج می خوردومردی درقامت بزسرگله بازنگ درشت گردنش معنی میشود.میخواهم درمجازستان وقلمروخوش کلیک کردن پناه بگیرم.باآه سردیک کلیک گره‌ی تندهرپنجره رابازمیکنم باآهنگ ِگنگ وناشنیدنی هرکلیک قفل دری را بازمیکنم با ضرباهنگ کلیک درکلاس هردانشمندوادیب وشاعرونقاش ورندی رامیگشایم وزانوی ادب ویادگیری به زمین میگذارم،باکلیدطلائی کلیک صندوقچه‌‌ی نهفته ترین رازهارامیگشایم،ازدریاهاوجنگلهاعبورمیکنم گوش هوش ِبه دلکش ترین موسیقیهامیدهم بایک کلیک ازدیوان میگریزم بایک کلیک دیومیکشم بایک کلیک غول چراغ جادورابه فرمان میگیرم بایک کلیک قصه های ناشنیده رامیشنوم ازحهنم عبورمیکنم وبه دروازه های بهشت خوبان میرسم باکلیک دوست میشوم میخندم میخندانم باکلیک عاشق میشوم وسرسفره‌ی باشکوه ِعقدمینشینم وباهمان کلیک طلاق میدهم یا طلاق میگیرم باکلیک ازشادی ثروتمندمیشوم وباهمان کلیک داروندارم رامیبازم به آسمان میپرم دروغ میشنوم وزرشک میگویم دوست میبرم دوستم میبرندیک لحظه اراده میکنم سربه تن کسی نباشدوچنین میشودبایک کلیک به هرکس زندگی جاودان میبخشم وبایک کلیک جان شیرین میستانم میدانی این دنیاراکه تکمیل کننده‌ی عرصه‌ی فکروخیال منست باصدهابرابردنیای واقعی عوض نمیکنم من دراین دنیای مجازی زندگی جاودانه میابم وهرلحظه که دلم بخواهد بایک کلیک همچنان که به دنیا آمده ام باشلیک همان کلیک هم به زندگی خودخاتمه میدهم.کلیکی که دوباره میتواندمراچون ققنوس جوانی ازخاکسترخودم به زندگی مجازی بازگرداند.تنهاابوالوبلاگهای ابله وموجودات زشت جهنمی خیال میکندمیتواندسنجاقک مرابرای همیشه ازگرزن خیزران بپرانند.یاگل نیلوفروجودمراپایمال کنند.